جرم جهنمیان سکس و مشروب بود و پاداش بهشتیان سکسو مشروب ایندگان ما به سادگی ما میخندند تو می فهمی؟ من نمی فهمم فرق حوری با فاخشه چیست؟ یکی در استخدام خداست ودیگری در استخدام بنده ی خدا خدایی که به پیروانش خوری رشوه میدهد وبهشتی که فاحشه خانه است کدام یک بی گناهند؟ فاحشهای که از سر ناچاری اینگونه شکمش را سیر میکند یا حوری کهلذت تنش پاداش کارهای خوب بندگان است؟ تو میدانی؟ من نمیدانم صادق هدایت
از زندگی از این همه تکرار خسته ام از های و هوی کوچه و بازار خسته ام دلگیرم از ستاره و ازرده ام ز ماه امشب دگر زهر که وهرکار خسته ام دل خسته سوی خانه تن خسته می کشم آوخ...کزین حصار دل ازار خسته ام بیزارم از خموشی تقویم روی میز وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام از اوکه گفت یار تو هستم ولی نبود از خود که بی شکیپ و بی یارم خسته ام تنها ودل گرفته وبیزار و بی امید از خال من مپرس که بسیار خسته ام
خاستن همیشه توانستن نیست گاهی فقط داغ بزرگیست که تا ابد در سینه ات می ماند
هر روز خیال می بافم خیال چیزی که هیچوقت به واقعیت تبدیل نمیشه خیلی سخته که همیشه دوستش داشته باشی وبدونی که باید یه روز ازش جدا بشی ازش