باید ب گذشته ها بازگردم تا پاسخی بگویمت رازیست انچه که مرا ب من مبدل کرد یادم هست خوب یادم هست شبی را که از سپیده دمش دیگر کتاب نخاندم دستانم سوخته بودند انگشتانم به عفونت دچار به سویی زانو زده بودم کدام سو چه تفاوت معبدی بود مسجدی دیری یادم نیست فقط دستانم را یادم هست وکتابی...
+نوشته
شده در شنبه 18 مهر 1394برچسب:, ;ساعت13:19;توسط ; |
|