جامعه ازاد
تعریف من از جامعه ی ازاد: جایی است که اگر کسی نخواهد همرنگ جماعت شود در امنیت باشد
من نژاد پرست نیستم
من نژاد پرست نیستم من از همه به یک اندازه متنفرم...
از همه خستم
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد
از زندگی از این همه تکرار خسته ام از های و هوی کوچه و بازار خسته ام دلگیرم از ستاره و ازرده ام ز ماه امشب دگر زهر که وهرکار خسته ام دل خسته سوی خانه تن خسته می کشم آوخ...کزین حصار دل ازار خسته ام بیزارم از خموشی تقویم روی میز وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام از اوکه گفت یار تو هستم ولی نبود از خود که بی شکیپ و بی یارم خسته ام تنها ودل گرفته وبیزار و بی امید از خال من مپرس که بسیار خسته ام