☠کابوس ☠

دختران ایرانی نازترین عکسهای ایرانی

عکسهای خفن ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

نازترین عکسهای خارجی

عکس های خارجی

کلیپ عکسهای خفن ایرانی های ایرانی

کلیپهای ایرانی


leyla157

leyla157

http://leyla157.loxblog.com

☠کابوس ☠

مامان

☠کابوس ☠

به وبلاگ من خوش آمدید

☠کابوس ☠

مامان

 

می آیی 

عُنُق تر از عُنُق 

می گزی پوست پوست گوزن ِ دستکشت را 

می گویی : 

راستی 

خبر داری ؟ 

دارم شوهر می کنم 

بکن! 

به درک! 

خیال می کنی از پا در می آیم ؟ 

چه باک! 

ببین 

آرامم 

آرام تر از نبض یک مرده 

یادت رفته چه می گفتی 

جک لندن 

پول 

عشق 

ماجراجویی 

من اما می دیدم 

تو ژوکوند بودی 

ترا باید می ربودند 

ترا ربودند 

از نو عاشق 

با ز روشن خواهم کرد 

خم ابرو 

به آتش 

باز خواهم چرخاند 

خم ابروی به آتش روشنم را 

در قمارخانه ها 

آواره های بی خانه را 

خانه 

خنه های سوخته است 

 

بازی ام می دهی ؟ 

جنونت 

یاقوت است 

عقل یاقوتت 

اما 

نمی ارزد به پشیز گدایان 

یادت رفته ؟ 

آتشفشان وزووا بازی خورد 

پومپئی فرو مرد

 

های! 

آقایان! 

های! 

کشته مرده های کفر و جنایت و قتل 

از شما می پرسم 

آیا دیده اید 

چهره یی آرام تر از چهره ی دژم من؟ 

وقتی آرامم 

انگار 

خودم نیستم 

انگار 

در درونم 

کسی دیگر 

می زند دست 

می زند پا 

الو! 

مامان؟ 

مامان! 

پسرت مریض شده ! 

پسرت 

بهترین مریضی دنیا را گرفته 

مامان! 

قلب پسرت گُر گرفته 

مامان! 

بگو به خواهرها 

به لودا 

به اولگا 

بگو پسرت 

برادرشان 

د به در شده 

هر کلامی 

می جهد بیرون 

از دهان سوخته اش 

رانده است و مطرود 

حتی هر شو خی اش 

مطرود است و رانده 

ذهان سوخته پسرت 

روسپی خانه ی آتش گرفته یی است 

قی می کند 

روسپیان برهنه اش 

 

مردم بو می کشند 

بو 

بوی سوختگی است 

 

آتش نشانی کمک! 

اما 

آتش نشان ها 

درنگ! 

ترا به چکمه هایتان 

ترا به برق کلاهتان 

قلب مشتعلم را 

با ملایمت 

خاموش کنید 

خودم برایتان 

آب خواهم آورد 

چلیک چلیک 

از همه ی چشم های اشک 

بگذلرید دنده هایم را بگیرم 

می خواهد بیرون بپرد 

از قلبم 

فرو می شکنند دنده ها 

اما بیرون نخواهی پرید از قلبم 

 

بوسه ی کوچک جزغاله یی 

قد می کشد 

در شکاف لب ها 

می نشیند 

بر چهره ی سوخته 

بوسه 

 

مامان! 

من شاعری بلد نیستم 

د نمازخانه ی قلبم 

شعر می خوانند 

دیگران 

می جهند بیرون از سرم 

تندیس های جزغاله ی اعداد 

مجسمه ی کلمات 

انگار 

بگریزند از خانه ی گُر گرفته 

طفلان 

انگار 

سرکشد به آسمان 

از دست های سوخته ی لوستیانیا 

وحشتِ نبودِ آسمان 

 

می کریزند 

از بندر 

نوری صد چشم 

می شتابد بر ترسیده مردم 

 

واپسین فریادم 

می پیچد 

در سکوتی که داده او را امان : 

تو دستِ کم 

تو 

بازگو 

ناله کنان 

بازگو 

با قرن ها 

که من 

می سوزم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در جمعه 9 مهر 1395برچسب:,;ساعت12:7;توسط ; | |